هدیه

سلام,سلام...هیچوقت فکر نمی کردم اینقدر نوشتن برام سخت باشه ,درسته همیشه  مامان انشاهام و می نوشته ,اما خدایی
همیشه خوب می نویسم ,چون به قول مامان زیاد حرف می زنم اما قول می دم سر تو رو نبرم ,امروز 16 آذر تولدمه ,اما با سالهای
پیش خیلی فرق داره این دومین سالی هست مه اینجوری میشه ,غربت نشینی رو میگم ,دیگه کاریش نمیشه کرد .
امروز فرید تو رو بهم هدیه داد.راستش چون اولین هدیه هستی و از طرف یه عزیز ,واسم خیلی عزیز و با ارزشی .
خوب آقا فرید مرسی از هدیه ات....

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:01 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد