هر کی هستم هر چی هستم پای عهدمون نشستم
عهدی که درخت گرم یک شب رویایی بستم
اگه ناز و اگه سختم بی تو من یک تیره بختم
با تو ای همیشه با من صاحب تاجم و تختم
به تو ساده دل ندادم که بری ساده ز یادم
من هلاک بودن تو بی تو شمعی رو به بادم
اسم تو نبض صدامه وسعت بی انتهامه
تو عزیزی و وجودت تنها حل غصه هامه
رک و راس و بی قل و قش
من عاشق سیاه بخت
عشق پاک و مهربونت شد به قلبم تیر آرش
تو رو دارم ای عزیزم گریه هارو دور میریزم
تو اگه بخوای واسه تو با دل شب میستیزم
تو من و تنها نذاشتی من و تو صحرا نکاشتی
من چه خاکی به سرم بود اگه تو دوسم نداشتی
دیگه بین صدتا صاحل تو رو میخوام واسه منزل
پیشکشت دل مریضم اگه باشه تو رو قابل
ادامه...
از وبلاگ پیر هرات : سر جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت، مادر داماد: کبریت دارین؟ خانواده عروس: کبریت؟ کبریت برای چی؟ مادر داماد: والا پسرم می خواد سیگار بکشه. خانواده عروس: پس داماد سیگاریه؟! مادر داماد: سیگاری که نه. ولی مشروب خورده و بعد از مشروب سیگارکی می چسبه.. خانواده عروس: پس الکلی هم هست؟! مادر داماد: الکلی که نه هر وقت تو قمار می بازه مشروب می خوره که یادش بره. خانواده عروس: پس قمار باز هم که هست؟!! مادر داماد: اوه نه نه دوستانش تو زندان بهش یاد دادند. خانواده عروس: پس زندان هم بوده؟!! مادر داماد: زندان که چه عرض کنم، نمی خواست بره رفته بود خرید و فروش مواد گرفتنش بردنش زندان. خانواده عروس: پس قاچاقچی و معتاد هم هست؟!!! مادر داماد: ای بابا چقدر شما سخت می گیرید، گفتم که نمی خواست بره، زنش لوش داد و گرفتنش و بردنش خانواده عروس: وای..وای..وای.. همه چیز بهم خورد. عجب داماد عتیقه ای.... نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشید با تشکر! پیر هرات
دوست عزیز ادامه بده
از وبلاگ پیر هرات :
سر جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت،
مادر داماد: کبریت دارین؟ خانواده عروس: کبریت؟ کبریت برای چی؟ مادر داماد: والا پسرم می خواد سیگار بکشه. خانواده عروس: پس داماد سیگاریه؟! مادر داماد: سیگاری که نه. ولی مشروب خورده و بعد از مشروب سیگارکی می چسبه.. خانواده عروس: پس الکلی هم هست؟! مادر داماد: الکلی که نه هر وقت تو قمار می بازه مشروب می خوره که یادش بره. خانواده عروس: پس قمار باز هم که هست؟!! مادر داماد: اوه نه نه دوستانش تو زندان بهش یاد دادند. خانواده عروس: پس زندان هم بوده؟!! مادر داماد: زندان که چه عرض کنم، نمی خواست بره رفته بود خرید و فروش مواد گرفتنش بردنش زندان. خانواده عروس: پس قاچاقچی و معتاد هم هست؟!!! مادر داماد: ای بابا چقدر شما سخت می گیرید، گفتم که نمی خواست بره، زنش لوش داد و گرفتنش و بردنش خانواده عروس: وای..وای..وای.. همه چیز بهم خورد. عجب داماد عتیقه ای....
نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشید
با تشکر!
پیر هرات
دوست دارم عزیزم...موفق باشی