آی قصه گو

آی قصه گو... آی قصه گو...
قصه ای تازه تر بگو
قصه ای از دل دادگی
قصه ای بی غصه بگو
بگو تا دور بشم
از این همه دیونگیهام
بگو می خوام تازه بشم
توی کهنگیهام

آی قصه گو...آی قصه گو...
قصه ای تازه تر بگو 
نه از دل زدگیهام
نه از خستگیهات
قصه ای از بلندی
دوستی و مهربونی
بگو می خوام تازه بشم
بگو می خوام عاشق باشم
بسازم این خونه رو باز
دیونه چشاش بشم

آی قصه گو... آی قصه گو...
قصه ای تازه تر بگو
نگو شکسته اون دلت
نگو که مرده دلکت
نگو شکسته قامتت
نگو که رفته خورشیدت

زندگی خیلی آروم می گذره. دلم میخواست میتونستم هلش بدم ببینم آخرش چی میشه..
همیشه وقتی کتابی رو شروع می کنم بخونم دوست دارم آروم آروم داستان رو دنبال کنم هیج وقت هم دوست ندارم برم آخر کتاب و آخر ماجرا رو بدونم... اما الان می خوام بدونم آخر این <من> چی میشه؟!! 
از این همه آرامش خسته شدم.. سکوت ترسناکیه شاید هم به قول معروف آرامش قبل از طوفانه... هر چی که هست خیلی میترسم...

نظرات 16 + ارسال نظر
پلاناریا(صدای باران) سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ب.ظ http://sedaye-baran.blogsky.com

سلام گلسا جان.راستش اسم قشنگت باعث شد به وبلاگت بیام.اسمی که من خیلی دوست دارم چون به معنی واقعی زیباست.ولی وقتی وارد وبلاگت شدم دیدم که وبلاگت هم مانند اسم زیبات زیباست.واقعا بهت تبریک میگم هم برای وبلاگت هم برای زمانی که صرفش کردی.به خلوت بارانی من سر بزن و دلم را شاد کن.راستی اگر منو لیق بدونی خیلی دوست دارم باهات تبادل لینک کنم.
بارانی باشید...از طرف یک پلاناریا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ب.ظ http://kalo.blogsky.com

از اینکه به وبلاگ پر محتوای شما سر زدم خوشحالم و فکر می کنم در آینده بتوانی وبلاگ پر بیننده ای داشته باشی .هنوز جا برای پیشرفت داری...!
راستی به وبلاگ من هم سر بزن و نظرت را در مورد مطالبم بگو
خداحافظ...!

علیرضا چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:44 ق.ظ http://lostinkr.co.sr

سلام
احوالت
ما اپدیت کردیم به ما یه سر بزن
تا بعد.

ایمان چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ق.ظ http://7day.blogsky.com

سلام خوبی از اینکه به من سر میزنی متشکرم باعث دلگرمیه

اما گلسا جون میدونی قشنگیه زندگی به اینه که آخرش معلوم نیست اگه ما آخره زندگی میدونستیم به نظر من زندگی کسل کننده میشد برای اینکه همیشه میدونستیم قرار چه اتفاقی برامون بیفته و دیگه هیجانی نداشت
موفق باشی و شاد خدانگهدار

حامد چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ب.ظ http://2ti.blogfa.com

سلام مهربون
مطلبه قشنگیه

لی کوچولو چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:54 ب.ظ http://oneloveblue.persianblog.com

گلسا جونم کوچولوی من! اون وبلاگه من نبودا! اشتباه نگیریا! خوبی کوچولو. خوب من اوتقدر فضولم که وقتی دارم کتاب می خونم اونقدر هیجان دارم که می خوام زود برسم آخرش و ببینم چی میشه. الانم دارم کتاب می خونم انقدر دوست دارم ببینم چی می شه!؟ بعد دیگه اینکه منم دوست دارم بدونم همین «من» که خودمم آخرش چی میشم ولی دوست ندارم سریع به پایان قصه خودم برسم. مــــــــــــــــــــــــاچ. و مرسی از اینکه به اون وبلاگ سر زدی. بای.

خودش چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:31 ب.ظ

از این وحشت ...
از این تردید ...
از این دخمه نجاتم دِه ...
منو از سایه ها بردار ...
منو غسل و حیاتم دِه ...
...
تو میتونی ... تو میتونی ...
شکستنهامو دریابی ...
تو این تبعیدِ تحمیلی ...
بشی آغوش آفتابی ...

آتنا پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:52 ق.ظ http://4tena.blogsky.com

salam ajiye golam :* mesle khudet khoshgel bood :X

سهیک*** پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:48 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

گلسا جان بادرود فراوان..دوست گرامی آخربرخی از داستانها بخوبی تمام میشه وبرخی با تلخی ومرگ..ولی من فکرمی کنم پایان داستان ما ترکیبی از هردو باشد بهرروی برای شما که از پیش کسوتها هستی باید هم چنان بر ما نور امید بپاشی
ومارادراین راه تشویق کنی...برایت آرزوی تندرستی و شادکامی می نمایم.

مهدی پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ب.ظ http://man-1.blogsky.com

چه قشنگ مینویسی

خدائی پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:30 ب.ظ http://khodaei.blogsky.com

سلام دوست عزیز
بهترین راه حل برای رهایی از این حس توکل به خدا و ایمانی کامل به حق داشتن
اینطوری آرامش میگیری و اگر با ایمان به خدا و اطمینان به خود بری جلو جاده برات هموار و مشکلات یکی پس از دیگری جلوت سر خم میکنن
یا حق

مریم پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:38 ب.ظ http://maryweb4ir.tk/

دوست عزیز سلام...من آپ هستم و مثل همیشه منتظره حضوره گرم و مهربونتون.
فعلا خدا نگهدار

دختری پنهان در شبهای بی ستاره... پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:26 ب.ظ http://shabhayebisetareh.persianblog.com

میدونی ؟
تنهایی سخته ٬
تنها شدن سخت تر....

پلاناریا(صدای باران) جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:14 ب.ظ http://sedaye-baran.blogsky.com

سلام دوباره گلسا جان.ببخشید دوباره کامنت میزارم اون هم کامنت بی محتوا.میخواستم ازت تشکر کنم که بهم سر زدی.خیلی خوشحالم کردی.من شما رو لینک کردم امیدوارم که ناراحت نشده باشی به خاطر اینکه بی اجازه این کارو کردم.راستی یک زحمتی هم داشتم.آی دی منو add کن تا از آپ شدم وبلاگت با خبرم کنی
آی دی من:p_e_l_a_n_a_r_i_a

بارانی باشید...از طرف یک پلاناریا

نفیسه شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ق.ظ http://x-search.persianblog

سلام .بهتر نیست نیمه پر لیوان را ببینیم من فکر میکنم همین که آخر کار معلوم نیست جالب است.
دوست دارم نظرت را در مورد وبلاگم بدونم

علیرضا یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:50 ق.ظ

بنام ارامش دهنده دلها
سلام
امیدوارم که هیچوقت دلگیر و دل شکسته نباشی
یه مدت بود چیزی ننوشته بودی . فکر کنم فصل امتحانات بود نه؟
خوب . در هر صورت ما هر از گاهی سری به شما میزنیم و یادی از ایام ماضیه میکنیم . خوب مثل اینکه زیادی صحبت کردم ؛ نه ؟
در هر صورت موفق و پیروز و دلشاد باشی .
خداحافظ
علیرضا ...... قدیم ۴۴ سابق و قدیم۵۵ فعلی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد