یک سالی میشود که دیگر مهربان نیستی...یا مهربان من نیستی!! و هر روز این یک سال مانند جمعه عصرهاست.
فصلها شدند در انتظار اویی که نمی آید نیامد هرگز
اویی که گر بیاید نیمی نماند به تمامی آنیکه بود نه به آنگونه که من تام تر آرزو دارمش
روزها شدند فصلها نیز.. رنگ به رنگ چگونه همان بماند که بود او
|