شهر برفی رو می بینم از کنار پنجره ...
بی تو گم میشم تو بغض ِ کوچه های خاطره
تو خیالم می بینم مثل قدیما با همیم ...
سایه هامون داره از کناره جاده میگذره
تو اطاقم همه جا سایه توست ...
سایه پاک تو ای همیشه خوب
بوی خوب تو رو میده هر نسیم ...
غم چشم تو رو داره هر غروب
تو نیستی اما اسمت همیشه رو لبامه ...
بهانه ای برای شروع گریه هامه
صدای پات می پیچه تو کوچه های خلوت ...
چه انتظار تلخی تو غربت شبامه
آروم آروم داره باز بارون می باره گوش بده ...
باز دلم حال و هوای گریه داره گوش بده
شعر تلخ ِ گریهام و قصه ابرا می خونم ...
آروم آروم داره باز بارون می باره گوش بده
بی تو بر لب قصه ای جز غم نداشت ...
این که نتها موند و غم رو غم گذاشت
روزای قشنگمون چه زود گذشت ...
کاش میشد روزای رفته بر میگرشت
تو نیستی اما اسمت همیشه رو لبامه ...
بهانه ای برای شروع گریه هامه
صدای باد می پیچه تو کوچه های خلوت ...
چه انتظار تلخی تو غربت چشامه
" ای کاش می شد
یکبار ..
تنها همین یکبار
تکرار میشدی ! ..
تکرار ... "
.........................
ای که بوی باران..
شکفته در هوایت
یاد از آن بهــــاران
که شد خزان به پایت
شد خزان به پایت
بهار باور من
سایه بان مهرت...
نمانده بر سر من!
..........................
تو را تلخ میخواهم،
اینچنین!
واژگانِ گسِ شعرِ من
وقتی در سایبانِ خیالِ تو پهن میکنمشان تا سایهخشک شوند،
از آفتابِ شوقِ تو میسوزند و
زهر میشوند.
با اینهمه
هنوز هم برای تو شیریناند!
تو را اینچنین تلخ میخواهم
که تلخی
خاطرهی محتومِ هر میوهی نورسیدهست
................
هرچه بود
هرچه نبود،
تقدیر
ناگزیر مینمود.
دلباریدنهای تو
-عاقبت-
خارایِ دستانِ مرا
-به رغبت و به رهبت-
در زلالِ طاعت آورد
و تهیدستانِ من
-سرانجام-
مستانْمستان
راهِ بیآستانِ قلبِ تو شد...
آنک
منام
با دستیتر
و قلبی تازه
...
که
هرچه هست،
تقدیرِ نابودهست
............................
ستارهی بیبختام من!
که در غروبِ کهکشانِ هزارسفینه
فروغ میفروشم
-دیرگاه-
آی
بیستارهها!
کهکشانْ تمام شده
سفینهها خاموشاند...
نورِ ارزان نمیخرید؟
......................
هی!
یادم افتاده
که آخرش هم نگفتم دوستت دارم ..
...................
گویند که روئیدن عشق لحظه ایست....
آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد..........
............................................
آرش
انتظار تو فقط مال منه
سهم من از تو افسوس تو را نداشتنه
همه با همدیگه هستند
همه خیلی ها را دارند
یکی هست که وقت گریه سر رو شونه هاش بزارن
ولی من از همه دنیا تو را داشتم ، تو را داشتم
وقتی گریه می کردم سر رو شونت میگذاشتم
همه تنهایی ها مال من بود، مال من بود
هر چی با همدیگه بودیم واسه من خیلی کم بود
بودن تو جرات پرواز برای این بال شکسته است
داشتن تو لذت لبخند
صدای این لبهای بسته است
دارم از عطش می میرم
ابر من کجا می باری
تن من خشکید و پوسید
تو به سبزه ها می باری
انتظار تو فقط مال منه
ببین چراغ لحظه ها م بی تو به خاموشی میره
تو گرگ و میش کوچه ها صدای تو جون میگیره
خواهشمندست اگر اهنگ ترانه نوشته شده را دارید و یا در مورد خواننده آن اطلاعاتی دارید به ایمیل داده شده ارسال کنید. ممنون.
ببین چراغ لحظه ها م بی تو به خاموشی میره
تو گرگ و میش کوچه ها صدای تو جون میگیره
خواهشمندست اگر اهنگ ترانه نوشته شده را دارید و یا در مورد خواننده آن اطلاعاتی دارید به ایمیل داده شده ارسال کنید. ممنون.