من یک زنم
من زنم ، زنی از جنس حوا
حوا اولین من بود ،
حوا آغاز رنج من بود ،
حوا گناهکارترین من بود.
اولین گناهش این بود که از پهلوی یک مرد زاده شد ،
تا برای همیشه از آن مرد باشد ،
چرا پذیرفت؟!!چرا؟
او خود را به دست مرد سپرد ،
به دست هوسهای مرد
آغوش اورا تکیه گاه خود دانست
او تسلیم شد.
تسلیم نفسها
وشیفته بازوان قدرتمند مردانه مرد شد.
او زن شد.
حوا گناهکارترین من بود وقتی تسلیم بوسه ها و نوازشهای مردی از تبار خدایان شد.
حوا گناهکارترین من بودوقتی که پذیرفت عاشق باشد ، مادر باشد ،
مادری داغدار که شاهد اولین خشونت مردانه پسرانش بود.
همان خشونتی که به جرم نداشتنش زن شد.
حوا گناهکارترین من بود
چون او نتوانست تهمت رانده شدن از بهشت را از خود پاک کند
حوا اولین وسوسه تاریخ شد.
حوا گناهکارترین من بود
چون یاد گرفت صبور باشد
چون یاد گرفت سکوت کند
چون یاد گرفت مهربان باشد
چون یاد گرفت ببخشد
چون یاد گرفت دوست داشته باشد
چون یاد گرفت آرام آرام اشک بریزد
چون یاد گرفت عشق را بیافریند
چون یاد گرفت امیدی برای مرد باشد
چون یاد گرفت همچون گلبرگ گل شکننده باشد و
همچون کوه پر توان
چون یاد گرفت عاشقانه مادر باشد
چون یاد گرفت زن باشد
زن بودن یعنی خدمت
یعنی مظلوم
یعنی اسارت
یعنی سکوت
یعنی احساس
یعنی اشک
یعنی تهمت
یعنی ضعیف
یعنی وظیفه
یعنی جدایی
یعنی رنج
یعنی زندگی همیشه در بند
بندی از جنس عشق مردانه...
حوا اولین من بود
آخرین من کیست؟آخرین من کیست؟
آخرین زن این دنیا ،
آخرین جنس لطیف ،
آخرین زخم خورده ،
آخرین گناهکار بشریت به جرم زن بودن،
آخرین احساس بی پایان،
آخرین بدن پر تمنا ،
آخرین مادر مهربان ،
آخرین اسیر تاریخ بشریت.
آخرین زن وفادار
زنی عاشق برای یک مرد
حوا اولین من بود ، آخرین من کیست؟
من زنم
من زنم ، زنی از جنس حوا
زنی گناهکار مانند حوا
زنی تنها مانند تنهاییهای حوا
زنی خسته از زن بودن
زنی با عطش مهربانی
زنی اسیر وسوسه های مردانه.
زنی با چشمانی از ایمان
زنی شیفته عاشق شدن
من زنم
من گناهکارم
سلام.عزیز خیلی باهاله. دمت گرم.
موفق باشی
that's very good actually
you can use this weblog to get Immigration Visa (tell them that they want to kill you)
You are the most beautiful flower
?؟ love ?؟ in the garden of my existence.
خدا کُنه یادت نره خیلی دوستـم داشتی یه روز... یادت نره که عـاشـقی، هِـی چشم بـه راهته هنوز... خــدا کُنه یادت نره دوستت دارم خیلی زیاد... یـادت نـره کــه عـاشـقـی خاطرتـو خیلی میخواد...
بیا غریبهگـی نکن، دنیا دو روزه عــزیــزم... یه وقــت مـیـرم تـنـها میشی، دلـت میسوزه عزیزم... گلدونـی سرد و خستهام، تو خاک من ریشه بزن... به خـار تـنــهــایــی و درد، بـا رویــشــت تـیـشـه بـزن...
خدا کُنه یادت نره یأس نگاه خستهام رو... صدای نبض بـیکــســی، جــنــس دل شکستهام رو... خــدا کُــنـــه یـــادت نـــره پنجرههای بسته رو... چرا سکوت و انتظـار، عـاشـق دل شکسته رو...
میترسم. میترسم که بهش بگم دوستش دارم.
احساس می کنم اون شرایطی که انتظار داره رو ندارم.
اگه الان این حرف رو بهش بزنم ممکنه از دستم ناراحت بشه.
می خوام صبر کنم تا زمانی که شرایط لازم رو پیدا کنم.
ولی ممکنه تا اون زمان کار از کار گذشته باشه و دستش تو دست کسی دیگه باشه.
نمی دونم چی کار کنم.
Salam golsa jooon..vaghan webloge ghashangi dari..vaghan afain migam behet..in sheretam ke asan man 10 bar khoondamesh..vaghan lezzat bordam azizam...doos dashty be webloge manam sar bezan kheyli khoshhal misham...take care.......XXXXX