یک سالی میشود که دیگر مهربان نیستی...یا مهربان من نیستی!! و هر روز این یک سال مانند جمعه عصرهاست.
فصلها شدند
در انتظار اویی که نمی آید
نیامد هرگز
اویی که گر بیاید
نیمی نماند به تمامی آنیکه بود
نه به آنگونه که من تام تر آرزو دارمش
روزها شدند
فصلها نیز.. رنگ به رنگ
چگونه همان بماند که بود او
منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را
اینچنین دانسته بودم ، وین چنین دانم
لیک
ای ندانم چون و چند ! ای دور
تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواه ست
دانم این که بایدم سوی تو آمد ، لیک
کاش این را نیز می دانستم ، ای نشناخته منزل
که از این بیغوله تا آنجا کدامین راه
یا کدام است آن که بیراه ست
ای برایم ، نه برایم ساخته منزل
نیز می دانستم این را ، کاش
که به سوی تو چها می بایدم آورد
دانم ای دور عزیز ! این نیک می دانی
من پیاده ی ناتوان تو دور و دیگر وقت بیگاه ست
کاش می دانستم این را نیز
که برای من تو در آنجا چها داری
گاه کز شور و طرب خاطر شود سرشار
می توانم دید
از حریفان نازنینی که تواند جام زد بر جام
تا از آن شادی به او سهمی توان بخشید ؟
شب که می آید چراغی هست ؟
من نمی گویم بهاران ، شاخه ای گل در یکی گلدان
یا چو ابر اندهان بارید ، دل شد تیره و لبریز
ز آشنایی غمگسار آنجا سراغی هست ؟
سلام خوبی
چه خبر ؟
نمی آی پیشم ؟؟؟
خانوم گل آی خانوم گل برام سخته تحمل
Fuck this shit life
چطوری آبجی کوچیکه؟
دلم برات تنگ شده زیبا نویس...
آسمون گریه نکن
گریتو نده به باد
کارت از گریه گذشته
اون که رفته بر نگشته
عشق تو یه دست نوشته
آخه کار سرنوشته!.............
در دریایی که در آن نیست کسی یار کسی
یا رب مددی کن که نیفتد به کسی کار کسی
سلام
ممنونم از اینکه هر وقت می تونین یه سری بهم می زنین و با نظرات محبت آمیزتون منو شرمنده می کنین.
متن واقعا زیبایی نوشتین
دلت شاد
موفق باشین
سلام
متن زیبایی نوشتین
خوشحال میشم هر وقت تونستین سری بهم بزنین
روز خوش
گلسا جون امیدوارم که حالت خوب باشه
اومدم فقطط یه چیزیو بگم :
زندگی خیلی اما نه سخت تر از نفس کشیدن ......