Dance me

                                              Happy Valentine's Day        

پیش به سوی زیبائیت،
با یه ویولن آتیش گرفته،
تا آخر عشق باهام برقص!
باهام برقص و از ترس و اضطراب بیرون بیا،
تا وقتی که با اطمینان دورت می گردم.

بلندم کن، مثل شاخهء درخت زیتون!
قمری خونگی ام باش!
تا آخر عشق باهام برقص،
تا آخر عشق باهام برقص.

آخ! بذار زیبائیت رو ببینم وقتی همه نشونی ها از بین می رن،
بذار حرکتت رو حس کنم همونطور که توی بابیلون اینکار رو می کنن،
یواش یواش بهم نشون بده اون چیزی رو که فقط تا مرزشو دیدم،
تا آخر عشق باهام برقص!
تا آخر عشق باهام برقص!

پیش به سوی این جشن بزرگ باهام برقص!
باهام برقص و باهام برقص
باهام برقص، ترد و لطیف
باهام برقص، یه رقص طولانی
ما هر دو زیر نفوذ عشقمونیم،
ما هر دو توی اوجیم....

پیش به سوی بچه هایی که دوست دارن به دنیا بیان باهام برقص!
از میون پرده هایی که بوسه های ما نخ نماشون می کنن باهام برقص!
همین الان یه خیمهء جون پناه به پا کن،
با همهء این نخ نخ های پاره شده،
تا آخر عشق باهام برقص!

پیش به سوی زیبائیت،
با یه ویولن آتیش گرفته باهام برقص!
از ترس و اضطراب بیرون بیا و باهام برقص،
تا وقتی که با اطمینان دورت می گردم.
منو لمس کن با دست برهنه ات،
لمسم کن با دستکشت!
تا آخر عشق باهام برقص،
تا آخر عشق باهام برقص،
تا آخر عشق باهام برقص....

دلشدگان !!!

با هر کس که نشستیم گفت تو ابری و ما قطره ای از بارانیم
با هیاهو که ما هم دلشدگانیم
کین ما با لبخند قهریم و از وی عریانیم
وصف عاشقی سخت است گر گفتیم منت نهادیم


.: حامد :.

دیگه هر روز داره واسم کم رنگ و کم رنگتر میشه انگار هیچ وقت نبوده می دونم اگه بفهمه احساسم و نسبت به خودش خیلی ناراحت میشه و کلی غصه می خوره..شاید هم اشتباه می کنم.. فقط این رو می دونم این کینه ای که توی دلم گذاشته با هیچی پاک نمی شه هر چی که سعی کردم فراموش کنم انگار نمی شه.. اون روز چه شادی بهم دست داد وقتی که صداتو بعد از مدت ها شنیدم اما حیف انگار باز برق گرفتت نمی دونم. انگار واقعا این دفعه ازت بدم اومده می دونی دلم خیلی داره واست می سوزه اخه می شنوم که چطوری تنها شدی  خیلی بد شدم نه؟؟چون زیر این حس دلسوزی چیزی هست که هیچ وقت تو زندگیم این طوری حسش نکرده بودم خوشحالم خیلی هم خوشحالم.. خوشحالم که تنها     شدی ببین چه سنگ دل شدم این اخلاق هارو از خودت به ارث بردم راستی تو هم خوشحال بودی وقتی ما داشتیم زجر می کشیدیم؟؟ اره می دونم خوشحال بودی وگرنه یک کاری می کردی اما حالا که دیگه همه چیز تموم شده و تازه داریم به آرامش می رسیم پیدات شده طلب عفو و بخشش می کنی؟؟ می دونی دلم ازت صاف نمیشه نه فقط دل من دل هیچ کس اینجا ازت صاف نیست و نمی شه.

گویند هر پدر هست تکیه گاه فرزند
افسوس که ندیدم چنین تکیه گاهی
از پدر نیست به یادم لطفی
لطف او بود فقط بی مهری
کنون ای سنگ دل پدر
نمی پرسی حال فرزند؟
که آیا مردست یا زندست
که چه می کند در غربت؟

مستی

برایم شراب بیاور چون نمی خواهم بدانند که از چشمهای تو مستم..

چرا عشق از دل آدم نمیره؟!!